یکی از فرماندهان نادرشاه افشار مردی ظالم و زورگو بود و امان مردم را بریده بود در حالیکه مردم بیچاره منطقه بیش از سایر نقاط مالیات می پرداختند. این بود که دیگر خسته شده بودند و به نادر شکایت بردند تا مگر چارهای بیندیشد و آنها را نجات دهد. نادر حرف مردم را گوش کرد و پیغامی برای فرمانده فرستاد تا کمی هوای مردم را داشته باشد. جناب فرمانده یکی دو روزی حرف نادر را گوش کرد، اما پس از چند روز دوباره به جان مردم افتاد به ناچار مردم دوباره به نادر شکایت کردند. شاه افشار که تعصب خاصی داشت و دوست نداشت از فرمانش سرپیچی شود دستور داد تا فرمانده ظالم را به مرکز بیاورند. چون او را آوردند، نادر فرماندهان دیگر را هم خبر کرد و دستور داد چند دیگ آش درست کنند و فرمانده ظالم را قطعه قطعه کنند و در دیگ آش بیندازند، آن گاه به هر فرمانده یک کاسه آش داد و در آخر رو به فرماندهان کرد و گفت: هر کس به مردم ظلم و تعدی کند همین آش است و همین کاسه.
مردم ,فرمانده ,نادر ,همین ,کاسه ,آش ,کرد و ,مردم را ,دستور داد ,فرمانده ظالم ,نادر شکایت
درباره این سایت